زن بازرگان

اشتغال اگر مهمترین دغدغه دختران نباشد لااقل یکی از اولویت‌های آن‌هاست. این روزها دیگر همه دختران به استقلال مالی فکر می‌کنند و می‌خواهند روی پای خودشان بایستند. با این حال یک سوال اساسی برای همه وجود دارد و آن این‌که چگونه‌؟ چگونه می‌شود یک شغل مناسب پیدا کرد که هم درآمد خوبی داشته باشد و هم از لحاظ شرایط کاری مناسب باشد؟

شاید شما هم از آن دسته کسانی باشید که با طرح این سوال بلافاصله به یاد پارتی و … می‌افتید. با خود فکر می‌کنید پس امیدی به یافتن یک شغل خوب نمی‌توان داشت. اگر این‌طور است مصاحبه ما با مریم احمدی، جوا‌ن‌ترین زن بازرگان را بخوانید.

بازرگانی احمدی با همت و تلاش مریم احمدی از مردادماه امسال فعالیت خود را در شهر همدان آغاز کرده و نام او را به عنوان جوان‌ترین زن بازرگان به ثبت رسانده است.

آن‌چه می‌خوانید حاصل گفتگوی ما با وی است.

ادامه زن بازرگان

من ویولتسا فزا هستم؛

وقتی با همکارم بعد از هماهنگی نیم ساعته وارد هتل خانم‌های دعوت شده به همایش زنان قرآن‌پژوه -که در تهران برگزار شده بود- شدیم‌، شماره اتاق‌شان را گرفتیم و آماده‌ی یک دیدار صمیمی در زدیم. مسئول گروه‌شان، با چهره ی مهربان به استقبال‌مان آمد و بعد از آشنایی مختصری خودمان را برای مصاحبه‌ای که فقط ۲۰ دقیقه برایش وقت داشتیم آماده کردیم‌.
ابتدا گزارش را با خانم متین و خوش‌برخوردی که از خواهران اهل تسنن بودند آغاز کردیم؛ او تنها گوینده رادیویی محجبه آلبانی بود‌. ادامه من ویولتسا فزا هستم؛

وقتی می‌خواستم شاغل بشوم‌

هنوز صدای بابا توی گوشم است‌: «اصلا هر کاری دلت خواست برو بکن‌!‌»
پایم را روی آن پا می‌اندازم و یادم می‌آید که گفتم‌: «‌من دیگر بزرگ شده‌ام‌! دلم می‌خواهد دستم توی جیب خودم باشد‌!‌» مامان لبش را گزید و بابا غران زیر لب لا اله ‌الا ‌اللهی گفت‌. خانم منشی اسمم را می‌خواند‌. از جا بلند می‌شوم‌. چندین نگاه مسیر حرکتم را تعقیب می‌کنند‌؛ آن‌ها هم مثل من منتظر هستند‌. فرم را از دست منشی می‌گیرم‌. نگاهم روی ناخن‌های لاک‌زده‌اش ثابت می‌‌ماند‌. با بی‌قیدی آدامس می‌جود‌: «‌این فرم را پر کنید و به من تحویل بدهید». سرم را به نشان تاکید تکان می‌‌دهم و برمی‌گردم سر جایم‌. فرم را سریع پر می‌کنم‌؛ شبیه باقی فرم‌ها است که جاهای دیگر پر کرده‌ام‌.

ادامه وقتی می‌خواستم شاغل بشوم‌

بی کاری یا بی‌عاری

» زن جماعت اگه بلند شد باید بزنی تو سرش تا همون جا بشینه «

این جمله قصار از پدر بزرگ خدا بیامرزم بود ( خدا رفته گان شما را هم بیامرزد! ) که، گه گاه برادرم برای اینکه اعصابم را به نقطه جوش برساند، یاد آواری می کند !!!

شاید بعضی ها فکر می کنند کار خانم ها تنها پختن و شستن و رُفتن است! یعنی همان کار هایی که ماشین لباس شویی و ظرف شویی و جارو برقی انجام می دهد. اما وقتی همه اینها را در یک کفه ترازو می گذاری و زن را در کفه دیگر، می بینی کفه زن تومنی ثنار با آن یکی توفیر دارد.

موضوع پرونده این هفته نشریه وزین (!) چارقد، اشتغال بانوان است. قرار نیست در این گزارش زیاد حرف بزنیم فقط انعکاس نظرات مردم، در مورد اینکه مشغله اصلی زن چه باید باشد یا چیست؟ و آیا کار بیرون از خانه با نقش او در خانه تضاد دارد؟ یکی می تواند دیگری را کم رنگ کند؟

ادامه بی کاری یا بی‌عاری

پری دریایی

«‌خوب که نگاه می‌کنی، می‌بینی جز قلبت همیشه در تو چیزی هست برای تپیدن، برای پروانه شدن. لحظه‌های نابی که احساس می‌کنی مخاطب وحی خداوندی و کلمات بر قلبت الهام می‌شوند و شور هستی با همه پستی‌ها و بلندی‌هایش، غم‌ها و شادی‌هایش، کلمه می‌شود و از زبان تو می‌تراود.

این صفحه متعلق به همه بر و بچه‌هایی است که کودکان احساس‌شان اهل بازی و جست‌و‌خیزند؛ برای همه کسانی که سر ریز احساس‌شان را کلمه می‌کنند و بر کاغذ می‌آورند.

اولین‌های صفحه دو شعر از دو شاعر جوان است که تراوش احساس‌شان در یازدهمین کنگره شعر جوان بر گزیده شد. ما لذت بردیم امید شما هم لذت ببرید!

ادامه پری دریایی

به یک ترجیحا خانم نیازمندیم

خب کجا بودیم؟
آهان راستی جایی نبودیم همین الان اومدیم!
خب… دوربین من کدوومه؟! اوووهووووم!‌
با عرض سلام به همه و بقیه‌!
همان‌طور که می‌دانید این روز‌ها همه‌جا صحبت از اشتغال بانوان در اجتماع است و چنین موضوعی نقل همه مجالس است (البته همکاران اشاره می‌کنند چرا خالی می‌بندم. این روز‌ها هیچ‌جا راجع به این مسئله صحبت نشده!)
خیلی خب‌!‌ حالا چرا می‌‌زنین. خودمون این مسئله رو بحث روزش می‌کنیم‌!
همان‌طوری که می‌دانید اشتغال بانوان در اجتماع به سه دسته نا‌مساوی تقسیم‌بندی می‌شود‌!
دسته اول‌، دسته دوم و از همه مهم‌تر دسته سوم!‌
ادامه به یک ترجیحا خانم نیازمندیم

اینجا تهران است…

این‌جا تهران است‌؛ دختران خاله‌بازی نمی‌کنند‌، مادر نمی‌شوند و نی‌نی ندارند تا روی پا برایش لالایی بخوانند.
این‌جا دختران از کودکی رئیس و مدیر عامل شرکت می‌شوند؛ یا از صبح تا غروب در فروشگاه اندر خرج کردن پول‌اند.
این‌جا تهران است؛ درس میخوانی که کنکور قبول شوی، انتخاب رشته می‌کنی تا وارد شوی؛ حتی اگر رشته‌ات هیچ تشابهی به ویژگی‌های جسمی و روحی‌ات نداشته باشد. این‌جا اگر لیسانس نباشی یعنی بی‌سوادی؛ پس این‌جا تهران است. ازدواج نمی‌کنی چون این جا تهران است...می‌خواهی کار کنی، بچه‌دار نمی‌شوی که ارتقاء درجه بیابی‌ و کودک را صبح‌های زود به مهد می‌سپاری تا پول در‌آوری. ادامه اینجا تهران است…

از صبح تا شب با دختر ایرانی

نسخه‌ی دانشجویی!
ساعت ۱۰-۷ صبح:
گذشته دوران ساعتای شماطه‌ای و مشت کوبیدن روشون. الان دیگه موبایلا کار اونا رو می‌کنن و کی دلش میاد مشت بکوبه؟! خوبی موبایل اینه که با شعوره، یه دقیقه که زنگ زد و دید کسی محلش نمی‌ده، آروم می‌گیره برا ده دقیقه بعد!
نیم ساعتی هست که با صدای زنگایی که قطع و وصل می‌شه، خوابم قطع و وصل می‌شه ولی زورم میاد بلند شم!
تو همون خواب و بیداری یاد کلاس اول می‌افتم که استادش از اون گیراس…

ادامه از صبح تا شب با دختر ایرانی

حق، ارزش یا وظیفه!

با تبلیغات گسترده رسانه‌ها و بروز تغییرات در مبانی زندگی اجتماعی جوامع و حاکمیت دولت‌ها و تبیین و تثبیت قوانین، مسئله اشتغال زنان جایگاه ویژه‌ و خاص خود را پیدا کرد. زنان نیز همچون مردان پای به عرصه جامعه نهاده­اند، خواسته یا ناخواسته به دنبال کار و داشتن شغل در آمده‌اند و به مرور زمان خواستار استقلال مالی و روانی شده‌اند به طوری که می‌خواهند قرن‌های گذشته را جبران نمایند و با سرعت و دقت در راه کسب امتیازات اجتماعی و از آن جمله اشتغال پیشتاز گردند. در این راه موانع متعددی بر سر راه آن‌ها دیده می‌شود: اقتضائات طبیعی، دل‌بستگی‌های خانوادگی، تعصبات فرهنگی یا دینی، پیشینه‌های تاریخی، ادبیات ملی و …
گروهی از زنان خود به این موانع آگاهی داشته‌اند و خواهان شرکت در این رقابت شغلی نشده‌اند و آسایش و آرامش خود و خانواده خود را در صرف‌نظر نمودن از موقعیت پیش‌آمده دانسته‌اند. اما گروهی دیگر شتابان و مشتاق در پی کسب فرصت و بهره‌برداری مناسب از زمان برآمده­اند؛ در پی شغل و داشتن فرصت‌های شغلی مناسب با شئونات خود و یا حتی فرصت‌های برابر با مردان شده‌اند.

ادامه حق، ارزش یا وظیفه!

ضد و نقیض!

گفتم‌: چه خبره؟ چند نفر به یک نفر؟
سارا گفت: آخه حرف زور داری می‌زنی.
زهرا گفت: حرف‌های بابام رو میزنی.
طاهره گفت: مردها نیازی به وکیل مدافع ندارند.
گفتم: من از حقوق مردها دفاع نمی‌کنم برای خودتون می‌گم.
نشسته بودیم دور هم و داشتیم مشکلات مملکت رو حل می‌کردیم! این‌که زن باید کار کنه تا نشون بده چیزی از مرد کم نداره‌! زن نباید بگذاره که بهش ظلم بشه‌، زن باید دستش تو جیب خودش باشه و مستقل باشه‌، زن نباید کاسه‌ی گدایی دراز کنه پیش پدرش یا همسرش، زن باید‌… زن نباید‌… زن این‌جور‌… زن اون‌جور… .
طاهره: این همه درس خوندم‌، این همه بودجه‌ی بیت‌المال رو حروم کردم، این همه دنبال استادها دویدم‌، این همه زحمت کشیدم‌! شش سال طول کشید تا دندان‌پزشک بشم‌، حالا برگشته به من میگه نرو سر کار‌! اصلاً شرط ضمن عقدم حق تحصیل و کار بوده‌!
ادامه ضد و نقیض!

ارزان فروشی…

از خونه زدم بیرون تا برم بانک و یه ایران­چک رو تبدیل به پول نقد کنم. همین­جور که تو راه داشتم می‌رفتم. چشمم خورد به چند تا آگهی کار (به یه خانم فروشنده نیازمندیم‌، به یک منشی خانم نیازمندیم‌).

رسیدم بانک‌، دیدم خیلی شلوغه‌، اگه بخوام تو صف بایستم یه ساعت طول می‌کشه‌، بعد دیدم یه آقایی به اندازه‌ی چک من پول دستشه و گویا می‌خواد بذاره تو حسابش.

رفتم جلو و گفتم‌: آقا صد تومان ایران‌چک می‌خواهید‌؟

گفت‌: بله مسئله‌ای نیست (‌چه کنیم دیگه‌؟ بچه زرنگش خوبه‌)

ایران‌چک رو دادم و پول رو گرفتم‌، همین‌طور که داشتم پول‌ها رو می‌شمردم بهم گفت‌: خانم شما شاغلی یا بیکار‌؟

گفتم‌: تقریبا بیکار‌، چطور مگه‌؟

گفت‌: آخه من به یه فروشنده خانم احتیاج دارم‌، (‌خیلی تعجب کردم‌، یعنی اینقدر کار فراوان شده که حالا دیگه کارفرما دنبال بیکارها می‌گرده‌)

همون‌جا آب ِ پاکی رو ریختم رو دستش و گفتم‌: نه خیلی ممنون‌، دست شما درد نکنه‌؛ و از بانک رفتم بیرون. من به اون آقا هیچی نگفتم اما تو راه کلی با خودم حرف زدم.

ادامه ارزان فروشی…

اینجا زن در خانه نیست

ساعت دقیقا ۶ بعد از ظهر یک شب سرد پاییزی است که در یکی از کوچه‌های خیابان آفریقا منتظر هستم و حالا بعد از کلی قول و قرار تلفنی می‌بینم‌شان‌. البته از قبل‌تر هم کم و بیش او را می‌شناختم؛ به هر حال او سخنگوی گروهی از زنان هست آن هم اصلاح‌طلب‌! گر چه خودش معتقد است در حوزه‌ی زنان‌، اصلاح‌طلب و اصول‌گرا معنا ندارد و تمام تلاش‌شان برای برابری تمام زنان در جامعه و خانواده است‌.

اگر چه او یک زن فعال در عرصه‌ی اجتماعی و سیاسی است و با این که کار کردن در خانه را یک افتخار نمی‌داند اما بدون هیچ مشکلی خودش آن‌ها را انجام می‌دهد‌. او بیشتر به حضور اجتماعی زنان در جامعه و توانمندسازی‌ آنان معتقد است تا نقش زن در تحکیم خانواده؛ به همین دلیل جایگزین شدن واژه‌ی خانواده‌ در دولت جدید را به جای واژه‌ی مشارکت در دفتر امور زنان ریاست جمهوری نمی‌پسدد و گویا برای او مشارکت تنها در عرصه‌ی اجتماعی است که معنا پیدا می‌کند‌.

ادامه اینجا زن در خانه نیست

اشتغال زن در قانون

در جامعه اسلامی مرد مدیر خانواده به حساب می‌آید. تنظیم امور و تعیین مصلحت خانواده به عهده‌ی اوست، بنابراین در برخی موارد می‌تواند مانع اشتغال زن شود. نیاز به نیروی کار متخصص و تحصیل‌کرده‌، درآمد اقتصادی‌، بالا بردن سطح فرهنگ‌، کمک به اجتماع و … را می‌توان از دلایل روی آوردن زنان به شغل دانست. در اسلام حضور اقتصادی زن‌، در صورت رعایت شرایط و وجود توافق بین زن و مرد پذیرفته شده است‌. پیشرفت علم و تکنولوژی طوری ایجاب کرده که زنان نیز بتوانند همچون مردان شغل مناسب انتخاب کنند و در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به فعالیت بپردازند.
با توجه به این مسائل آیا زن نیاز به کسب رضایت مرد دارد؟ آیا مرد می‌تواند با اشتغال زن مخالفت کند یا اختیار او محدود به موارد خاص کند؟ محدوده این اختیار چیست؟ اگر قبل از ازدواج زن شاغل باشد و یا این‌که شرط شاغل بودن مرد را پذیرفته باشد در چنین شرایطی مرد می‌تواند از اشتغال زن جلوگیری کند؟ آیا مرد با ادعای منافات داشتن شغل زن با مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن می‌تواند از اشتغال همسر جلوگیری کند؟ تشخیص این منافات با چه کیست؟ آیا زن هم می‌تواند مانع از شغل همسر خود با دلایل هر چند منطقی شود و آیا منافات شغل مرد با مصالح خانوادگی یا شئونات همسر‌، این حق را به زن می‌دهد تا مانع اشتغالش شود؟

ادامه اشتغال زن در قانون