سلام
این یک مقاله نیست. یک گفتگوی ساده است که بیشتر جنبهی گزارش دارد و بر اساس واقعیتهایی است که خودم تجربه کردهام. با این حال ترجیح میدهم اسمش را حرف دل بگذارم.
بارها پیش آمده که با دوستانم در مورد زندگی و تحصیل و کار در یک کشور غریبه صحبت کردهام و مزایا و مشکلاتش را با هم مرور کردهایم اما شاید بد نباشد که نگاه دوبارهای به این موضوع بیندازیم و کمی منطقیتر و به دور از ملاحظات، شرایط را بررسی کنیم.
ترجیح میدهم بحث را با اصل مطلب یعنی دلیل خروج از کشوری که در آن متولد شدهایم شروع کنیم. همهی ما ایرانی هستیم. اینکه روی ایرانی بودن تاکید میکنم به دلیل اشاره به خوی ایرانی و شرقی است و حقیقت این است که خارج شدن از محیط امن و راحت وطن- با وجود تمام مشکلات، کمبودها و آسیبهایش- تصمیم سادهای نیست و این مشکل درست زمانی خودش را نشان میدهد که تمام دارایی و شغل و دوستان را از دست بدهیم و چشم باز کنیم و خود را در غربت بیابیم.