اهمال‌کاری از من، گناهش به گردن دیگران …

اورلاندو بلوم، جان هانا، رابرت پتینسون، گوویندا، آنتونیو بارانداس، انریکه، کریس دی برگ، مارگارت آتوود، دوریس لسینگ و جی‌کی رولینگ، ویرجینیا ولف، ادوین بوث و … نام‌هایی هستند که شاید خیلی خوب با آن‌ها آشنایی داشته باشی. همه‌شان خواننده‌ها، بازیگرها و نویسنده‌های معروف خارجی‌اند. من بیشتر از این نمی‌دانم. اما تو شاید خیلی خوب بشناسی‌شان. از خواننده‌ها، بازیگران، موسیقیدان‌ها، نویسنده‌ها و … داخلی دیگر هیچ نمی‌گویم، که به خوبی می‌دانم خیلی‌ها جزئیات زندگی آن‌ها را هم می‌دانند.

می‌دانی وقتی یک نفر برایت مهم باشد، آن اندازه که احساس کنی خیلی دوستش داری؛ طبیعی است که هم سعی می‌کنی به زوایای پنهان روحی‌اش دسترسی پیدا کنی و به قول خودمان خوب خوب بشناسی‌اش و هم سعی می‌کنی همانطوری باشی که او دوست دارد یا حداقل به دوست داشتنی‌های او نزدیک بشوی.

ادامه اهمال‌کاری از من، گناهش به گردن دیگران …

زن‌آگاه شدن در دنیای شهوانی

ترانه‌ی سولومون The song of Solomon را شاید شنیده‌اید، شاید هم نه. این ترانه بخشی از کتاب مقدس یهودیان است، بخشی که رویکرد خاصّی را درباره زنان طرح می‌نماید ترانه «آواز سلیمان»: جایی که می‌گوید: If she be a wall, we will build upon her a palace of silver: and if she be a door, we will inclose her with boards of cedar.

زنان در این ترانه به دو شکل توصیف می‌شوند: نوعی از زنان مانند «دیوار» مقاوم و استوار و نوعی دیگر همچون «در» گشوده و پذیرنده هستند. در این نگاه، زندگی زنِ دیوارگونه براساس مخالفت و تضاد با هر نوع دسترسی به حریم زنانگی بنا شده، اما زن دوم همچون دری است که به‌راحتی می‌توان برآن نفوذ کرد و پذیرینده هر کنشی از محیط توصیف گشته. زن نوع دوم مستعد فریب‌خوردن است و حتی ممکن است خودش هم وسوسه‌گر خوبی باشد. امّا زن نوع اول، هیچ نوع ورودی را به حریم منیت خود بر نمی‌تابد و طاقت نمی‌آورد.

ادامه زن‌آگاه شدن در دنیای شهوانی

دغدغه‌یی دخترانه

سردبیر از من نخواسته برای هیچ مناسبتی بنویسم. شاید فکر کرده دست به قلمم خوب نیست، زیاد هم مهم نیست آدم که نویسنده شد باید هرچیزی که به ذهنش رسید را قلم کند،‌ حالا اگر سردبیر دلش خواست بچاپاند، فبها؛ اگر نه حداقل خالی می‌شود از زیر بار گران کلمات و دَوَران افکارش.

من دغدغه‌ای دارم به نام دختربودن،‌ به نام زن شدن و مادرماندن. این روزهای حال و هوای من و تو دخترانگی است، روزهایی که می‌گذرند و مارا پرت می‌کنند به اواسط جوانی. تجربه‌هایی که دخترانگی‌مان را می‌گیرد و شاید موهبت دختربودن را تبدیل به همسری و مادری بکند. نقشی جدید و اجباری در فصل بعدی زندگی‌مان؛ نمی‌دانم چقدر من و تو آماده‌ایم، هرچند هنوز دختری نکرده‌ام، هنوز نفهمیده‌ام لذت دختر بودن به چیست!؟

ادامه دغدغه‌یی دخترانه

راهی به سوی فاطمی‌شدن

فاطمه راضیه است و رضایت او در دستان تاول زده‌اش از چرخاندن آسیاب و غبار خاکستر آتش روی لباسش هم می‌توان دید و رضایت و عشق پروردگارش به او هم در تسبیحی که به او اموخته شده است بارز است.

بشریت امروز گرفتار گرداب ناملایماتی است که او را در بند خود کشیده است، گردابی که گاه نقطه ثقلش نفس اوست و گاه قدرت‌های خارجی…

و در این میان به دنبال ریسمانی محکم برای خروج از این گرداب است، ریسمانی که اهرم مبارزه علیه نیروهای وسوسه‌گر باطنی او باشد…

ادامه راهی به سوی فاطمی‌شدن

یه عکس دسته‌جمعی از همه فاطمه‌ها

هر چه ذهنم را بگردم و زیرو رو کنم، چیز بیشتری دستگیرم نمی‌شود. یک قاب عکس ساده زرد رنگ، یک چادرنماز صورتی، ساعت رومیزی، چند جلد کتاب و یک تابلوی رومیزی کوچک با پارچه مخمل سبز که با رنگ سفید و خط نستعلیق برجسته‌ایی رویش نوشته بودند: یا فاطمه‌الزهرا. این‌ها همه خاطرات من است از روزهای ولادت حضرت زهرا (ع) در دوران تحصیلم!

جالب بود هر سال در آن روز به بچه‌هایی که اسمشان فاطمه بود، هدیه می‌دادند. گاهی به همه‌شان، گاهی هم با قرعه‌کشی، که این روند تا پایان دوران دبیرستان هم ادامه داشت. البته نه این که فکر کنید قضیه به همین‌جا ختم میشد، نه، این وسط تا دلتان بخواهد لوح تقدیر هم گرفته‌ام، به این دلیل که اسمم فاطمه است.

ادامه یه عکس دسته‌جمعی از همه فاطمه‌ها

زن، تجلی توانمندی

پشت چراغ قرمز توقف کردم. ثانیه‌شمار قرمزرنگ، بدون وقفه، گذر زمان را نشان می‌دهد ۵۶،۵۴،۵۳ …. امروز روز زن است، اطرافم را نگاه می‌کنم، خانوم‌های زیادی را می‌بینم که همه در تکاپو و تلاشند. بعضی‌ها علیرغم اینکه چادر بر سر دارند کودکان خود را به آغوش کشیده‌اند و برای اینکه آفتاب به سر و صورت بچه‌ها نتابد با چادر براشون سایبان درست کرده‌اند.

بعضی‌ها با صبوری پا به پای بچه‌ها در این هوای تقریبا گرم قدم برمی‌دارند و با آرامش در حال حرف‌زدن با آنها می‌باشند. مطمئن هستم که در لابه‌لای این حرف‌های ساده و مادرانه، دنیایی از درس‌ها و آموزش‌ها نهفته است. بعضی‌ها پاکت‌های بزرگ خرید – مایحتاج روزانه خانه – را با خود حمل می‌کنند. از سبک راه رفتن‌شان معلوم است بسته‌ها خیلی سنگین هستند. برخی کیف و لوازم کاری به همراه دارند؛ شاید خانوم دکتر، مهندس، معلم، صنعتگر و.. باشند.

دنبال یک جمله میگردم تا «زن» را معنا کنم. «گوته» او را تاج سر آفرینش می‌نامد و شریک زندگی و یار ساعات درماندگی می‌داند. «امرسون » تمدن را نتیجه نفوذ پاکدامن‌هایی چون او می‌خواند و «آناتول فرانس» وی را مربی و مهذب اخلاق مردان تلقی می‌کند.

زن معمای تاریخ بشریت. کسیکه که ناپلئون او را عامل تمام موفقیت‌ها معرفی کرده و ارسطو تمام خوشبختی‌ها و بدبختی‌ها را به او نسبت می‌دهد. نمی دانم با این تعاریف حق مطلب را می توان در رابطه با زنان ادا کرد !! تا به حال به زن بودن فکر کردید؟

زن کسی است که توانایی مدیریت عشق و نفرت، خوب بودن و شرارت، آرام‌بودن و طوفانی‌بودن، ایثار و خشونت و هزاران هزار احساس متضاد دیگر را در خود به صورت همزمان دارد. جائی‌که که فاصله عشق و نفرت به باریکی تار مویی می‌شود، زنان ترجیح می‌دهند عاشق باشند تا متنفر بمانند، دوست بدارند و تلاش کنند تا آنکه بگریزند و فراموش کنند.

آنجا که قرار است برای ساختن یک زندگی، از میان همسر بودن، مادر بودن، آرزوها، آزادی‌ها و آرامششان یکی را انتخاب کنند، آنچه فدا می‌کنند آمال و خواسته‌های خودشان است و آنجا که فریاد دادخواهی و تظلم تمام وجودشان را فرا می‌گیرد ترجیح می‌دهند لب فرو بندند و به خاطر زندگیشان، فرزندانشان و همسرانشان خود را غرق در دریای سکوت کنند تا آنکه نفیر فریادشان عالم را بلرزاند..!!

بی‌شک انتخاب عشق به جای نفرت، صبر و سکوت درعوض قلیان و ایثار و از خودگذشتگی در مقابل خودخواهی، گواه توانایی بلامنازع زنان است در مدیریت بحران‌های زندگی. نیچه می‌گوید:» خداوند زن را آفرید و از آن پس یکنواختی و ملال از زمین رخت بر بست.»

تفاوت در میزان عواطف و احساسات حائل واقعی میان زن و مرد است. خداوند متعال احساسات و عواطف زن را قوی‌تر و متنوع‌تر از مرد آفریده و نقش این عواطف در زندگی به‌حدی پررنگ است که بدون آنها ادامه زندگی ناممکن می‌گردد.

زن به‌عنوان نیمی از پیکره اجتماع دارای نقشی تعیین‏ کننده‏ در بقا و گسترش نسل انسانی و پرورش و تربیت فرزندان می‌باشد، ناپلئون براین باور است که: » زن پرورش‌دهنده نوابغ بوده و مردان بزرگ را زنان بزرگ تربیت کرده‌اند .»/p>

زنان، گذشته از قدرت عاطفی که دارند پا به‌پای مردان در فراز و نشیب‏های زندگی و سازندگی، خود را مطرح کرده‌اند و این حضور گاه به صورت مستقیم و گاه با ترغیب مردان و ایجاد انگیزه‏ های لازم در آنان همراه بوده است.

تاریخ‌نگاران و باستان‌شناسان در اکتشافات خود این نکته را اثبات کرده‌اند که در اولین اجتماعات انسانی «زن و مادر «به‌عنوان رکن برتر جامعه موردتوجه و احترام خاصی قرار داشته است، بدست آوردن پیکره‌های تراشیده شده با فرم‌های بدن زنانه که به‌عنوان خدایگان، در آن دوران مورد پرستش بوده‌اند موید وجود» مادر سالاری» در دوره‌ای از تاریخ بشری می‌باشد.

همزمان با ایجاد تغییر و پیشرفت در زندگی ساده و اولیه انسان کم‌کم شاهد تغییر در الگوهای رفتاری و جایگاهی، میان زن و مرد می‌باشیم تا جائیکه با بروز جنگ‌ها و انقلاب صنعتی و هزاران هزار رخداد دیگر جهان، تلقی یک جمله شد: «این دنیا، دنیای مردانه است..»

توجه ادیان الهی به نقش زنان در زندگی و جامعه- در میان ادیان الهی دین مبین اسلام توجه ویژه‌ای به زنان دارد و در این رابطه آیات و روایات فراوانی وجود دارد که خود نیازمند بررسی‌های مفصل می‌باشد. وجود الگوهای بی‌چون و چرایی چون بی‌بی فاطمه‌زهرا و بانو زینب کبری موید حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی و توجه اسلام بر جایگاه زنان است؛ تلاش زنان برای بازگشت به زندگی برابر با مردان، بوجود آمدن جنبش‌ها و گروه‌های مدافع حقوق زنان.

البته ناگفته نماند برخی از این جریانات دچار انحراف شده‌اند و بودن‌شان نه تنها کمکی به بالابردن جایگاه زن نکرده بلکه باعث سقوط و تزلزل موقعیت او نیز گشته است- توجه بسیاری از صاحبان اندیشه به شخصیت والای زن و از همه مهمتر تلاش مادران جامعه برای تربیت فرزندانی آگاه نسبت به جایگاه و ارزش برابر زن و مرد ازجمله دلایل بازگشت زنان به موقعیت ارزشمند و قابل‌قبول در جامعه بود.

تلاش بی‌حد زنان برای شکوفایی در زندگی شخصی و اجتماعی‌شان قابل تحسین است.. آنان به سوی آینده‌ای درخشان در حرکتند و باید برای بهتربودن تلاش کنند، باید آگاه باشند که بزرگترین و دشوارترین مسئولیت که همان پرورش و تعلیم نسل آینده است را برعهده دارند.

دنیای امروز شاهد تسخیر جایگاهای مهم و قدرتمند، در عرصه‌های تجارت، آموزش، حرفه‌های تخصصی، دولت و جامعه مدنی توسط زنان می‌باشد و زنان چونان هنرمندانی ماهر، آرام آرام بر پیکرهٔ ساختار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جهان طرحی نو می‌کشند و دنیا را دگرگون می‌سازند.

به امید زمانی‌که تمام روزهای سال را به افتخار بزرگداشت زنان موفق کشور عزیزمان جشن بگیریم.

سربلند باشید توانمندان ایران‌زمینم

به سلامتی همه مادرانه‌ها

پیامک می‌دهد که مریض است و نتوانسته طبق قولی که داده متنش را بنویسد و ایمیل بزند. متنی که می‌داند تنها گزینه‌ای بود برای نوشتن سوژه موردنظر. متنی که می‌داند برای توضیحش تماس گرفته بودی و وقت گذاشتی و خاصش کرده بودی.

تماس می‌گیری. می‌‌شود هم با پیامک جواب داد که «ایراد نداره گلم، مراقب خودت باش» و یا «الان بهتری؟» اما تو سردبیری! باید یادت باشد که با پیامک نمی‌شود خوب سردبیری کرد.

ادامه به سلامتی همه مادرانه‌ها