مهمان چارقد به‌صرف دسر پتی‌بور

 [ms 0]

شاید این‌روزهای عید، خیلی‌ها توی خانه‌هاشان هوس درست‌ کردن دسر و کیک و کلوچه‌های خوشمزه  را کرده‌اند. اصلا خیلی هم برای روحیه‌مان مناسب است که خودمان دست‌به‌کار بشویم و عید را در خانه‌مان جشن بگیریم. امروز دستور درست کردن دسر خواهیم داشت تا زودتر مواد اولیه‌‌اش را آماده کنید و روز سه‌شنبه‌ را با دسر خوشمزه و شیک عید بگیرید. توصیه می‌کنم حتما درست کنید. مدت‌زمان تهیه‌اش بیشتر از ۳۰ دقیقه نمی‌شود.

کره                    ۲ قاشق غذاخوری

آرد                    ۲ قاشق غذاخوری

بیسکویت ساده (یا کاکائویی) پتی‌بور به مقدار لازم

شیر                  ۱ لیوان

پودر کاکائو          ۲ قاشق سوپ‌خوری

شکر                 ۴ قاشق غذاخوری

وانیل                 ۱ قاشق چای‌خوری

 [ms 2]

طرز تهیه:

کره را روی حرارت ملایم می‌‌گذاریم تا آب بشود. بعد آرد را اضافه می‌کنیم و تفت می‌دهیم تا کمی طلایی بشود. حالا شیر، شکر، وانیل و پودر کاکائو را اضافه می‌کنم و هم می‌زنیم تا کرم کمی غلیظ بشود. حالا بیسکویت‌ها را در ظرفی کنار هم به صورت مستطیل‌شکل می‌چینیم. مثلا من سه ردیف سه‌تایی چیدم. از این کرم روی آنها می‌مالیم و ردیف بعدی بیسکویت‌ها را می‌چینیم. کرم‌ها را به طور ردیفی روی بیسکوییت‌ها می‌ریزیم و این کار را آنقدر ادامه می‌دهیم تا کرم تمام بشود. اطراف شیرینی را هم کرم می‌ریزیم. روی آن را هم با هر چیزی دوست داشتید تزئین کنید. بعد از آن به مدت ۲ ساعت در یخچال می‌‌گذاریم و بعد آن را برمی‌داریم. من برای تزیین‌ از پاستیل و اسمارتیز استفاده کردم.

این هم تصویری از این دسر بعد از برش خوردن:

 [ms 1]

 

پایت را اندازه کهکشانت دراز کن

[ms 0]

مهدی فخیم‌زاده، ۱۷ سال پیش در فیلم ((همسر)) نشان داد که مردها، چقدر سخت‌شان است زیرمجموعه زن‌ها کار کنند و از آن‌ها دستور بگیرند ولو به توانایی و مدیریت‌شان ایمان داشته باشند!

زن امروز که خلاصه‌شدن در مطبخ را مسلخ خود می‌داند! و می‌خواهد پای‌اش را اندازه کهکشانش دراز کند، یک مانع سنتی دارد و یک دیدگاه غلط.

دیدگاه سنتی مردسالارانه که همه‌جا مقاومت‌اش را مقابل فعالیت‌های اجتماعی زنان نشان داده است؛ از انتخاب وزیر زن گرفته تا حضور در ورزشگاه‌ها و … .

اما دیدگاه غلط زنان که به بهانه مدرنیته و خروج – نه گذار – از سنت، توجهی به محدودیت‌های شرعی و دینی که بر مبنای تفاوت‌های روحی و جسمانی زن و مرد است، ندارند و حقوق مشابه – نه مساوی – می‌خواهند؛ قاضی شدن، داوری بازی‌های ورزشی مردان و … نمونه‌هایی است که باید منطق شرع را پذیرفت.

از طرفی زنان در برخی مشاغل، کارایی بیشتری از مردان دارند و می‌طلبد که خود نیز مشتاق‌تر باشند به آن جایگاه‌های اجتماعی. معلمی، پزشکی، پرستاری و … با التفات به حس مادرانگی زن‌ها، اثرات معجزه‌گونه‌ای دارد بر آموزش و بهداشت جسمی و روانی جامعه.

از ۲۹۰ نماینده مجلس شورای اسلامی تنها حدود ۱۰ نفرشان، زن هستند و این برای زنان که نیمی از جمعیت کشور هستند فاجعه است. چرا که قوانین از مجلس می‌آیند. همان قانون‌هایی که زن‌ها بعضاً تبیض‌آمیز می‌دانندشان.

مرد امروز با زن مدیر، نماینده، ورزشکار، سردبیر، استاد دانشگاه و کارخانه‌دار، مشکلی ندارد منوط به اینکه توامان با کارخانه‌داری، کارِ خانه هم بکند و کدبانو باشد تا ظن نباشد!

ما مردها، از یک زنِ فعالِ اجتماعی، به غذای گرم و کانون گرم‌تر خانواده قانعیم.

فاطمه اخری؛ خواهر امام‌رضا

[ms 0]

وقتی توی تابستان هوا گرم می‌شود، یا وقتی در شهرهای بزرگ، آلودگی هوا زیاد می‌شود، وقتی احساس خستگی می‌کنی، آخر هفته دوست داری با خانواده یا دوستان بروی سفر.

در شهرهایی مثل تهران، بیشتر مردم، شهرهای شمالی ایران را برای گذراندن تعطیلات انتخاب می‌کنند. شهرهای استان گیلان به دلایل مختلفی بیشتر از شهرهای استان‌های دیگر مورد توجه مسافرها و توریست‌ها قرار می‌گیرد؛ از سرسبزی و طبیعت سرسبز و زیبای کوه و دشت و دریا گرفته تا لباس‌های محلی رنگارنگ و غذاهای خوش‌عطر و طعم آن.

[ms 1]

اگر برای گردش رفتی گیلان، رفتی نزدیکی‌های رشت، رفتی دریا یا تپه‌های سرسبز؛ و سینه‌ات را پر و خالی کردی از هوای پاک، همان وقت است که چیزی توی دلت زنده می‌شود. حسی که می‌گوید من زنده شدم ولی چیزی کم دارم! همان وقت است که می‌فهمی فقط جسمت نبوده که خسته شده بوده از دود و ماشین و شهرنشینی؛ روحت هم کلافه شده از برو بیاهای روزمره و حرف و حدیث‌های تکراری.

دلت هم تر و تازه شدن می‌خواهد! وقتی به اینجا رسیدی؛ برو رشت. پرسان پرسان خیابان مطهری را پیدا کن. در یکی از کوچه‌هاش جایی می‌توانی پیدا کنی برای جلای روحت. سراغ محله «ساغری‌سازان» را بگیر. وقتی پیدایش کردی، رفت و آمد جمعیت بهت نشان می‌دهد از کدام طرف باید بروی.

[ms 2]

«فاطمه اخری» نام شریف اوست ولی گیلانی‌ها «خواهر امام» صدایش می‌زنند. ایشان دختر چهارم امام موسی‌الکاظم علیه‌السلام و خواهر امام رضا علیه‌السلام هستند. مرقد شریف «خواهر امام» خیلی باصفاست.

زود دلت می‌شکند و قطره‌های اشک مهمان صورتت می‌شود. چند دقیقه که آنجا بنشینی، از چپ و راست برایت «نان و پنیر و سبزی» می‌آورند؛ خانم‌هایی که حاجت گرفته‌اند رسم دارند نان و پنیر و سبزی بین زوار پخش کنند.

به کتاب‌های تاریخ که سر بزنی، نوشته که اینجا در زمان مشروطه محل تحصن و اجتماع مردم بوده. قبل‌تر هم در زمان قاجار هر کس بی‌گناه محکوم شده بوده، می‌آمده اینجا بست می‌نشسته و به این خانم بزرگوار پناه می‌آورده تا مورد عفو قرار می‌گرفته.

چه نور و چه برکتی دارند خانواده امام موسی کاظم برای ایران ما. پسر بزرگوارش امام رضا علیه‌السلام تشریف آوردند مشهد و آنجا را قبله‌ی آرزوهای ما کردند. دخترش حضرت معصومه سلام‌الله علیها تشریف آوردند قم و اینجا را مهد علوم اهل بیت علیهم‌السلام کردند. امام‌زاده‌های دیگر هم همینطور؛ مثل «فاطمه اخری» مردم را دور خودشان جمع می‌کنند، دل‌های شکسته را التیام می‌دهند و روحمان را باصفا می‌کنند.

یادت باشد! این بار که پا به جاده شمال گذاشتی، زیارت این بانوی عزیز را از دست ندهی.

 

مهمان چارقد به‌صرف توپک‌های خرمایی

سیزدهمین ستون از کدبانوگری‌های دخترانه در چارقد

مجالس خانگی یکی از اعتقادات مذهبی بین خانواده‌های ایرانی‌ست. اعتقاد به پذیرایی از مهمان‌های مراسم هم برای میزبان دارای ارزش و تقدس است. اینکه چگونه پذیرایی ساده اما زیبایی داشته باشیم، نکته‌ای‌ست مهم.

بی‌مقدمه و بی‌هیچ حرف دیگری میروم سراغ یک دسر خوشمزه و مقوی، با طرز تهیه‌ی خیلی آسان که پایه‌ی ثابت سفره‌های آیینی هست.

خرما، آرد، کره و کمی ارده لازم داریم. اندازه‌ی مواد، کاملا بستگی به خودتان دارد که چقدر میخواهید از این دسرها درست کنید و برای پذیرایی آماده. من تقریبا نیم کیلو خرما استفاده کردم. هسته‌هایشان را نیز جدا کردم و همه‌ی خرما را به دو قسمت تقسیم. یکی برای رنگینگ، یکی هم برای خرما ارده.

ادامه مهمان چارقد به‌صرف توپک‌های خرمایی

إنا للّه و إنّا الیه راجعون

وقتی که رفتن حق است، وقتی که مرگ پایان کبوتر نیست، وقتی که رهایی از قفس است، پس خوشا به حال آنان که سبکبار می‌روند، آنان که توشه خود بربسته‌اند و از آغاز دانسته‌اند که رفتنی در کار است و چگونه رفتن است. که وزن می‌دهد به آدمی.

ادامه إنا للّه و إنّا الیه راجعون

مهمان چارقد به صرف تُرتیلای سیب‌زمینی

اگر به دنبال درست کردن غذاهای ساده و سبک و البته جدید و خوشمزه هستید، اگر با غذاهایی که با تخم‌مرغ درست می‌شوند میانه خوبی دارید، اگر از طعم شیرین پیاز در غذا خوشتان می‌آید، اگر از عطر جعفری خوشتان می‌آید، اگر منعی برای استفاده از سیب‌زمینی نیمه سرخ شده و غذای سرخ کرده ندارید، با ما همراه باشید در درست کردن این تُرتیلای سیب‌زمینی که گویا یک مدل کوکوی اسپانیایی است.

غذایش ساده است، وگرنه تنبلی مثل من که هنوز در خانه خودش مستقر نشده و اجباری به پخت و پز ندارد، دست به کار آماده کردنش نمی‌شد و بعد از خوردن اهل خانه، کلی به به و چه چه نمی‌شنید. به امتحانش می‌ارزد.

ادامه مهمان چارقد به صرف تُرتیلای سیب‌زمینی

رنگین کمان دلتان را در عید، مهمان چارقد باشید

اینکه بتوانی روزهای عید، سفره‌ات را با غذاهای ساده، رنگی‌تر کنی خیلی خوب است؛ هم اشتهای مهمان‌هایت باز می‌شود و هم کدبانویی خودت را بیشتر نشان می‌دهی. من اهل تنوع هستم و خسته شده بودم از اینکه همه ژله‌ها را یک جور درست کنم. همیشه یا ژله‌ی دو رنگ بود یا ژله‌ی آکواریومی یا ژله‌ی طالبی. این وسط یک دفعه با یک مدل ژله جدید آشنا شدم. این شما و این هم ژله‌ی رنگین‌کمان.

ادامه رنگین کمان دلتان را در عید، مهمان چارقد باشید

افطاری در چارقد به صرف گوش‌فیل با دوغ

یک روز گفتم برای نشان دادن کدبانوگری باید اسم غذا متفاوت باشد. بعد از خاص بودن نام غذا، اصل دوم کدبانوگری، نوع سرو متفاوت است. مثلا گو‌ش‌فیل پختن هنر چندانی نمی‌خواهد؛ اما اگر کنار آن دوغ گذاشتید، هنر است چون به سبک اصفهان است. در اصفهان گوش‌فیل را به وفور آماده می‌کنند و با دوغ‌ترش می‌خورند. با تعجب نگویید: دوغ با گوش‌فیل!؟ که خیلی هم خوشمزه است.

ادامه افطاری در چارقد به صرف گوش‌فیل با دوغ

افطار در چارقد به صرف کشک بادمجان دامغانی

سلام. طاعات و عبادات همگی قبول. پاشید پاشید که خیلی وقت نیست تا افطار. خیلی وسایل لازم نداریم. فقط بادمجان و گوجه و کشک باشه کافیه. یه افطار خوشمزه و عالی. این غذا رو از یکی از دوستامون که اهل دامغان بودن یاد گرفتم که ما بهش می‌گیم کشک بادمجان دامغانی.

بادمجان‌ها رو حلقه حلقه کنید و سرخ‌شون کنید. بعد گوجه‌فرنگی‌ها رو هم حلقه حلقه کنید و روش بچینید. کشک‌تون رو هم یه کم با آب مخلوط کنید و بریزید روی بادمجان و گوجه.

ادامه افطار در چارقد به صرف کشک بادمجان دامغانی

مهمان چارقد به صرف آلبالوپلو

سوار ماشین همسرم بودم که چشمم سُر خورد روی آلبالوهای تپل و ترش و خوشمزه که روی میز میوه‌فروشی خودنمایی می‌کرد. اصلا نتونستم طاقت بیاورم. از همسرم خواستم که ماشین را بزند کنار تا مقداری از این آلبالوهای چشمک‌زن تپل را بخریم و در منزل بخوریم.

راستش خوردن هرغذایی در فصل خودش خیلی می‌چسبد. برای همین، من هم تصمیم گرفتم از باقی‌مانده‌ی آلبالوها، ناهار درست کنم که هم پختنش راحته و هم واقعا خوشمزه است. بر خلاف اسمش نه شیرینه و نه ترشه. بلکه فقط ملسه.

ادامه مهمان چارقد به صرف آلبالوپلو

مهمان چارقد به صرف ژله‌ی رولی

خب اینکه بتونی دسرتو خیلی خوب و خوشگل و خوشمزه درست کنی کار پیچیده‌ای نیست. امروز می‌خواستم ژله‌ی رولی درست کنم گفتم شماها هم همراهم باشید. خب مواد لازم خاصی نمیخواد به جز یه بسته ژله و شش هفتایی هم مارشملو یا همون پف‌پفی خودمون.

یه بسته ژله رو با ۳چهارم لیوان آب جوش حل میکنم و میذارم ۳۰ ثانیه توی ماکروفر بمونه که هم حسابی حل بشه و هم ژله شفافی داشته باشم. بعد از اون مارشملوهامو تیکه تیکه میکنم و توی ژله‌م حل میکنم. باید سرعت عمل داشته باشم.

ادامه مهمان چارقد به صرف ژله‌ی رولی

مهمان چارقد به صرف قرمزه نخودچی

جز نیمرو چیز دیگه‌ای بلد نبودم … تا اینکه خواستم آموزش هفت‌خوان آشپزی رو بدم! اونم با یک غذای اصفهانی؛ خورشت ماست و بریونی و حلیم بادمجون و اینا ک سخته و منم تازه‌کار؛ پس با یه غذای فوق‌العاده راحت شروع کردم (البته همینه‌شم اول برام یه غول بود ). با اینکه هنوزم آشپزی برام سخته ولی بنظرم آشپزی یعنی همه‌چیز رو با هم قاطی کنی و بذاری رو گاز؛ اسم غذا قیمه‌ریزه نخودچی هست که اصفهانیا میگن: قرمزه نخودچی

ادامه مهمان چارقد به صرف قرمزه نخودچی

مهمان چارقد به صرف دلمهٔ برگ مو

فصل بهار که می‌شود هی چشم‌چشم می‌کنیم که کی این برگ‌های مو، جوان و تازه می‌شود که بزنیم توی کار دلمهٔ برگ مو. مادربزرگ هر سال موقع‌اش که می‌رسد، می‌گوید بیایید تا زمخت نشده بچینید که الان وقتش است.

درست کردن بعضی از خوشمزه‌ترین غذاهای سنتی‌مان از قدیم، فرصتی برای دور هم جمع شدن و گپ و گفت بوده؛ آش رشته را یادتان هست؟ این طور نبود که یک قابلمه آش درست کنند؛ آش که می‌پختند، یک دیگ بار می‌گذاشتند و در و همسایه و دوست و آشنا جمع می‌شدند و گپ‌زنان هر کدام‌شان یک قسمت کار را پیش می‌برد و آخرش همه سر یک سفره می‌نشستند و می‌خوردند.

حالا که کم‌تر از این خبرهاست، هنوز هم درست کردن کوفتهٔ سبزی و دلمهٔ برگ مو برای ما دخترها و مادرمان، یک‌جور تفریح و فرصت زنده کردن خاطرات گذشته است.

می‌روم کمک مادر. مادر قبلا نیم‌کیلو سبزی دلمه را شسته و خرد کرده است. حدود نیم‌کیلو برگ تازهٔ مو را هم شسته و حدودا پنج دقیقه در آب و نمک روی اجاق، جوشانده است. سه پیمانه برنج و چیزی حدود ۱۵۰ گرم لپه روی اجاق، توی ظرف‌های جدا دارد نیم‌پز می‌شود. توی این فاصله مادر گوشت چرخ کرده و پیاز و کمی رب گوجه را با نمک و فلفل و زردچوبه تفت می‌دهد. من اگر بودم، احتمالا کمی قارچ هم قاطی گوشت می‌ریختم.

به نظر می‌رسد که قبل از رسیدن من، همهٔ کارها انجام شده است! می‌روم ظرف و ظروفی را که لازم است آماده کنم: یک سینی بزرگ برای مخلوط کردن مواد داخل برگ مو، و یک قابلمه برای دلمه‌های آماده شده.

برنج که آب‌کش شد، برش می‌دارم. لپهٔ نیم‌پز شده را هم می‌آورم. سبزی و گوشت چرخ کرده و برگ‌ها را هم. همهٔ مواد را می‌ریزیم توی سینی و با هم مخلوط‌شان می‌کنیم. مادر نمک و فلفل‌اش را اندازه می‌کند. بعد ته قابلمه را روغن می‌ریزد و چند تا برگ ضخیم‌تر را انتخاب می‌کند و می‌چیند ته آن.

حالا وقت پیچیدن برگ‌هاست. یک برگ متوسط که اندازه‌اش کمی از کف دست بزرگ‌تر باشد برمی‌دارم و کف دستم پهن می کنم. یک قاشق ِ پر، از مواد را وسط آن می‌گذارم و لبه‌های برگ را برمی‌گردانم روی هم و دلمه را محکم می‌کنم. بعد بلافاصله آن را توی قابلمه می گذارم.

مادر یادآوری می‌کند که دلمه چیدن در قابلمه را باید از کناره‌های ظرف شروع کرد و طوری آن‌ها را تَنگِ هم گذاشت که موقع پختن وا نروند. یک ردیف از دلمه که کامل شد، می‌رویم سراغ ردیف بعدی.

مادر برگ‌هایی را که کوچک‌تر هستند دوتایی با هم می‌پیچد تا وسطش جای یک قاشق از مواد بشود. دلمه را با چاشنی‌ای که روی آن می‌دهند طعم‌دارش می‌کنند. من چاشنی گوجه سبز را بیشتر دوست دارم. بعضی‌ها از مخلوط آبلیمو با کمی شکر استفاده می‌کنند، بعضی‌ هم از رب‌انار رقیق‌شده.

بعد از اینکه یک یا دو ردیف از دلمه‌ها توی ظرف چیده شد، یک ردیف گوجه سبز روی‌شان می‌چینم و کمی هم… خیلی کم، شکر رویش می‌ریزم. تا تمام شدن برگ‌ها، از هر دری حرف می‌زنیم. از مادر دربارهٔ سبزی‌های دلمه سؤال می‌کنم. می‌گوید معمولا مخلوطی از تره، جعفری، شوید و کمی ریحان و ترخون است. اضافه می‌کند که این کمی سلیقه‌ای است و بعضی‌ها از نعناع و مرزه هم استفاده می‌کنند.

پیچیدن برگ‌ها که تمام شد، یک لیوان آب و روغنی که یک قاشق رب گوجه مخلوطش کرده‌ام را می‌ریزم روی دلمه‌ها. بعد قبل از اینکه در ظرف را بگذارم، مادر یک بشقاب استیل را که تقریبا اندازهٔ دهنهٔ قابلمه است، به صورت برعکس روی دلمه‌ها می‌گذارد و فشار می‌دهد. می‌گوید این طوری دلمه‌ها خوب به هم فشرده می‌شوند و وا نمی‌روند. حالا اگر بشقاب استیل نبود، از پیرکس هم که در مقابل حرارت مقاوم است می‌شود استفاده کرد.

در قابلمه را می‌گذارم. شعله را کم می‌کنم و می‌گذارم خوب دم بکشد. یک ساعت و نیم بعد، بوی مست‌کنندهٔ دلمه، همهٔ خانه را برداشته و همه‌مان را به آشپزخانه کشانده است.

مهمان چارقد؛ به صرف پیراشکی گوشت

ناهار ندارید الان؟ در خانه دانشجویی نشسته‌اید و دلتان برای دست‌پخت مادرتان تنگ شده؟ خب اینکه کاری ندارد. همین الان بلند شوید و آستین‌هایتان را بالا بزنید و آماده شوید تا به شما بگویم برای ناهار چه کار کنید. هیچ کاری هم ندارد. تازه خیلی هم خوشمزه است.

اول اینها را آماده کنید؛ پیاز خرد شده دو عدد، سیب‌زمینی پخته شده و خردشده سه عدد متوسط، گوشت چرخ کرده به اندازه یک بشقاب میوه‌خوری، فلفل دلمه‌ای خرد شده یک عدد بزرگ، قارچ خوشگل خرد شده یک بشقاب میوه‌خوری، روغن سرخ‌کردنی به مقداری که بس‌تان است، رب‌گوجه و سس‌گوجه هم اگر دارید، بگذارید کنار بقیه مواد.

ادامه مهمان چارقد؛ به صرف پیراشکی گوشت

مهمان چارقد؛ به صرف کیک شکلاتی

به‌ رسم اینکه نویسنده‌ی چارقد به‌حسابم می‌آورند و پیشنهاد نوشتن دستور غذای این هفته را به من دادند، خواستم با کیک شکلاتی دهنتان را شیرین کنید. چون کیکی است که بسیار آسان درست می‌شود و بسیار هم خوشمزه است؛ البته به نظر من. کیکهای شکلاتی که قبل از یاد گرفتن این کیک خورده بودم با پودر کاکائو پخته می‌شدند و خیلی طعم جالبی نداشتند. اما این کیک طعمش واقعا طعم شکلات است.

تنها مشکلش اینست که شاید پیدا کردن شکلات مناسب برای کیک در ایران کمی سخت باشد. من برای این کیک یا از شکلات دسر نستله استفاده می‌کنم یا شکلاتهای ارزانتری که مناسب دسر هستند و نمی‌دانم چه شکلاتی را در ایران می‌شود جایگزینش کرد.

ادامه مهمان چارقد؛ به صرف کیک شکلاتی