پدر! این روزها سخت دلم گرفته است …

مهربان پدرم! امروز روز توست…

روزت مبارک.

اما شما امروز هم مثل پدرت علی‌(علیه السلام) غریب هستی و مظلوم.

و انگار همه در میان این دغدغه‌ها و مشغله‌ها شما را از یاد برده‌اند …

و یا مثل من بیشتر از تبریک، هدیه و شادباش، برایت درد و غم و غصه آورده‌اند .

راستی می‌دانی من چند سالم شده؟

و تا به امروز چند بار صدایت کرده‌ام و صدایت را نشنیده‌ام؟

چند بار آرزوی دیدنت را کرده‌ام؟

چند بار…

ادامه پدر! این روزها سخت دلم گرفته است …

یاابوالفضل

بزرگی …
آنقدر که استعاره و تمثیل به آسمانها برایت کم است
بزرگواری …
و این ارثیه ای است که انگار مادرت برای تو بجای گذاشته
از زیبایی ات بگویم یا از مردانگی ات … ؟
ایثارت که فرات را خجالت زده ابدی تاریخ کرده است
من از زیبایی ات نمی گویم …
یک قبیله
یک کره خاکی
چند صد نسل انسان
می گوید …
قمر بنی هاشم
ادامه یاابوالفضل

زیبایی به چه قیمتی؟

گلاره یکی از دخترهای همسایه، چند سال از من بزرگتر بود و در مشکلات درسی به من کم می کرد، چند سال قبل کنکور قبول شد و برای ادامه‌ی تحصیل به تهران رفت.

او خیلی نسبت به ظاهرش حساس بود و دوست داشت نسبت به دیگران زیباتر و قشنگ تر باشد.

چند وقتی از او بی خبر بودم، تا اینکه امروز موقع رفتن به کلاس کنکور یک چهره‌ی آشنا را در خیابان دیدم، اما نشناختم!‌ او به من سلام کرد، صدا برای گلاره بود، بخاطر همین بین شک و دودلی پرسیدم: «گلاره تویی؟»

– نجمه من رو نشناختی؟

ادامه زیبایی به چه قیمتی؟

قدردان شبهای قدر باشیم

شب‌های قدر، عالی‌ترین لحظات برای پیوند بنده و خالق و بهترین فرصت برای اندیشه در جهت بازگشت به خویشتن در اوج غرق گشتگی در دنیای مادی است.

آنان که مأمن و پناهگاه امنی برای توسل می‌جویند، آماده شده‌اند تا در شب های دل کندن از هر آنچه انسان را به پستی و فراق از اصل کشانده، رهایی یابند و همچون آیینه‌ای، مهیا و آماده تجلی نور حق و خداشناسی شوند.

اکنون که بیش از نیمی از ماه پرفیض رمضان سپری شده، دل‌ها و قلب‌ها در دریای بیکران این ماه شسته و مطهر شده، تا در شب‌های ریزش باران رحمت الهی، به درگاه حضرتش انسی دوباره گیرد و برای کسب عافیت به دور از هر آلودگی دعا کند. در حقیقت حلقه اتصال بندگان با خالق هستی که از اول رمضان آغاز گشته است در شب‌های قدر به اوج خود می‌رسد.

درهای رحمت الهی گشوده شده، فرشتگان نظاره ‌گر اعمال و شب زنده‌داری‌های بندگان عاشقی هستند که سر بر سجده شکر ساییده و او را می‌خوانند تا اندکی از خوان بیکران رحمتش برای ادامه زندگی و ره توشه سفر آخرت به روی آنان گشوده شود.

«انا انزلناه فی لیله القدر» آیه‌ای از کلام وحی الهی که بارها شنیده و زمزمه کرده‌ایم، کلامی که انسان مانده در قفس دنیا و در بند مادیّات را به سوی شبی فرا می‌خواند که گویند از هزار شب برتر است.

ادامه قدردان شبهای قدر باشیم

این شب‌ها و کمبود چالش دینی در سیما

سیما سال هاست با تغییر فضای جامعه در مناسبات مختلف، روال عادی پخش برنامه هایش را تغییر می دهد و بیشتر به پخش برنامه هایی می پردازد که در ساخت از یک فرمول پیروی می کنند، مجری و مهمان. از این رو برنامه های مناسبتی مخصوصا برنامه های مناسبتی ماه مبارک رمضان تبدیل می شود به یک جلسه سخنرانی با حضور یک نفر شنونده، تایید کننده که مجری نام دارد!

این تکرار در ساخت و نوع برنامه ها، نیاز مخاطبان را برای تغذیه فکری و شنیدن پاسخ ِ سوال های رایج جامعه ، برآورده نمی کند. مخاطبان سیما انتظار ندارند هدف مدیران شبکه های مختلف، از تولید برنامه های مناسبتی، صرفا پر کردن آنتن و تغییر فضای برنامه های این رسانه باشد. بالاخص در ماه مبارک رمضان که جامعه در معنویت حاکی از روزه داری به سر می برد و ذهنش برای پرسش و پاسخ حول مباحث دینی آماده تر است.

البته به تازگی در سیما شاهد روندی خلاف روند مذکور می باشیم، برنامه این شب ها می تواند مثال خوبی باشد برای برنامه ای چالش برانگیز که در حقیقت کلاس درسی است در دانشگاه ِ سیما..

ادامه این شب‌ها و کمبود چالش دینی در سیما

یکسال بزرگتر شدم

تولدم مبارک!‌ هیجده سال قبل در چنین روزی، یه نفر به این دنیا اومد که با اومدنش همه خوشحال شدن! کسی که هر سال در چنین روزی تصمیمات بزرگی می‌گیره، امسال تصمیم گرفته همه‌ی اتفاقات زندگیش رو توو دفتر خاطراتش بنویسه!

و امروز تولدمه.

چند ساعت قبل، مثل هر سال، بخاطر این اتفاق بزرگ، مامااینا یه جشن گرفتن، همه رو دعوت کردن، همه هم اومدن!‌ مامان بزرگ، عموها، عمه سیما، خاله‌ها و از همه مهم‌تر دایی جون خودم که عاشقشم. کلی کادو گرفتم که خیلی خوشحالم کرده!‌ راستش با اینکه به کمک مامان و بابا تقریباً هر سال روز تولدم جشن گرفته شده، ولی امسال حال عجیبی داشتم. حس می‌کردم با سال های قبل فرق دارم، بزرگ شدم، خانم شدم و کم کم باید با دوران کودکی خداحافظی کنم. خودم رو تو آینه نگاه کردم. از چهره ی خودم خیلی خوشم میاد، هم خوشگلم، هم مهربون. خانواده خوبی هم دارم یه پدر فداکار که از صبح تا شب برای آسایش ما تلاش میکنه و مادری که مثل همه مادرا خیلی مهربونه. یه برادر هم دارم که از من بزرگتره و ازدواج کرده. درسته بعضی وقتا بدجور پیله می‌کنه اما در کل دوستش دارم. خدا رو شکر زندگی خوبی هم داریم و هر چی خواستیم برامون فراهم شده، اما نمی دونم چرا حس می‌کنم همه چی برام تکراریه. حتی دایی جون که همیشه دوستش داشتم، حتی شیطنت‌های محسنِ عمو حسین که چند وقته از اون نگاه‌های مشکوک بهم میکنه، هیچ کدوم دیگه برام جذاب نیست.

ادامه یکسال بزرگتر شدم

وزیر زن در حکومت امام خمینی

کلمات معمار کبیر انقلاب اسلامی:

زنان همانطور که قبلا گفتم‚ می‌توانند در ارتش باشند. آنچه اسلام با آن مخالف است و آن را حرام می‌داند فساد است‚ چه از طرف زن باشد و چه از طرف مرد فرقی نمی‌کند. این افرادی را که شما بعنوان حقوقدان می‌دانید‚ همیشه زنان ما را گمراه کرده‌اند.*** صحیفه نور ج ۴ صفحه ۱۰۳

– از نظر اسلامی‚ زنان تا چه حد مجازند در ساختمان بنای حکومت اسلامی شرکت نمایند؟

جواب:زنان از نظر اسلام‚ نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند و اسلام زن را تا حدی ارتقا می‌دهد که او بتواند مقام انسانی خود را در جامعه باز یابد و از حد شئی بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدی می‌تواند در ساختمان حکومت اسلامی مسئولیت‌هائی به عهده بگیرد.صحیفه نور ج۳ ص۱۰۱

در نظام اسلامی‚ زن به عنوان یک انسان می تواند مشارکت فعال با مردان در بنای جامعه اسلامی داشته باشد ولی نه به صورت یک شی‚ نه او حق دارد خود را به چنین حدی تنزل دهد و نه مردان حق دارند که به او چنین بیندیشند. *** صحیفه نور ج۳ ص۹۲

ادامه وزیر زن در حکومت امام خمینی

ماهِ مبارک

هر کس این ماه را به نامی می‌خواند، ماه مهمانی خدا، ماه آشتی با خدا، ماه پیمان بستن دوباره برای عهد و پیمان فراموش شده، ماه روزه‌داری، ماه رمضان، اما من این ماه را به نام ماه مبارک می ‌خوانم، چرا که سراسر این ماه پر از خیر و برکت است، ماه مبارک رمضان!

خیرات و برکات در این ماه به قدری فراوان است که تو گویی اگر درختان قلم شوند و دریاها جوهر باز هم نمی‌توانند از نوشتن برکات این ماه فائق آیند، ماهی که خداوند تبارک و تعالی دعوت نامه به تمام انسان‌های صغیر و کبیر، زن و مرد، می‌فرستد و همه را به این ضیافت فرا می‌خواند و خان پر برکتش برای همه باز است.

هرچند که می‌گویند نخوردن یکی از مهمترین شرایط این ماه است، اما این لطف زمانی که به غروب آفتاب نزدیک می‌شویم، شور و حال دیگری می‌یابد، هرچند که روح، همچون امانت‌داری که لحظه‌ی باز پس دادن امانتش فرا رسیده است موقع افطار هیجان عجیبی دارد و همه‌ از خدا می‌خواهیم که امانت را به صفای دل‌هایمان قبول کند، اما تن هم هیجان غریبی دارد، هیجانی که شاید جز این ماه بدین گونه نبوده، هیجان خوردن همراه با شکرگزاری! و بعد روزه را افطار می‌کنیم و چه لحظات با شکوهی است که تمام افراد خانواده کنار هم دور تا دور سفره نشسته‌اند و از خرما، آب جوش و شیرینی‌ها در سفره‌ به هم تعارف می‌کنند و من به یاد ندارم مشابه این تعارف کردن‌ها را در غیر از ماه مبارک، به جز این ماه چه زمانی دست می‌داد که ما دور هم جمع باشیم و در یک لحظه‌ی خاص خوردن را شروع کنیم، آن‌هم نه به عجله که با صبر و حوصله و از پس این گرسنگی یاد گرفته باشیم که الجّار ثم الدّار!

من این ماه را ماه مبارک می‌دانم، چرا که حتی در سفره‌های بی‌آلایش و ساده‌ی افطار هم خلوص و پاکی صاحب‌خانه لذت افطار را چند برابر می‌کند، همه‌ سراغ داریم نمونه‌هایی را که تمام کدورت‌ها تا سفره‌ی افطار بود، وقتی نان و نمک صاحب‌خانه به دهان مهمان روزه‌دار می‌رسید، ‌انگار نه انگار که این دو با هم اختلافشان به حدی بود که حاضر نبودند حتی از حال هم نیز با خبر شوند و هنوز هم این سنت زیبا متداول است و چه برکتی در سفره‌های افطار از این بالاتر که در این ماه، به کمترین‌ها، روزه‌دار سیر می‌شود و ضعف و ناتوانی ساعات پایانی روز از بین می‌رود و ما درس قناعت را چه خوب می‌توانیم از این برکت بیاموزیم، قانع به نان و نمک سر سفره،به یاد مولایمان امام علی«علیه‌السلام». ادعیه‌ها و سوره‌هایی از کلام همیشه جاوید خداوند برای خواندن در سر سفره‌های افطار بسیار است و مضامین و معانی عمیقی دارد اما شاید یکی از مهمترین آن‌ها یادآوری برکتی است که خداوند بی وقفه برایمان خواسته است و من این ماه را ماه مبارک می‌خوانم.

یوزارسیف ما کجاست؟

چند روزیه که برمی‌گردم و به پشت سرم نگاه می‌کنم تا ببینم چه کار کردم و چه کاری رو باید بکنم.

به چند تا از جمعه‌های قبلم نگاه کردم؛ می‌دونید چه جوری گذشتن؟

آخ جون فردا جمعه‌اس! می‌تونم تا ظهر بخوابم.

ای‌ول! فردا دانشگاه مانشگاه تعطیل.

هوررررا! فردا نماز جماعت ظهر و عصر هم تعطیله.

یوووووووووووهو! فردا همه‌ی فامیل و تقی و نقی و عباس‌علی -ببخشید منظورم زهرا و مریم و فاطمه بود- و خلاصه همه کور کچل‌ها خونه‌ی باباجون جمع‌اند.

ادامه یوزارسیف ما کجاست؟

ادایش را در بیاورید، خود به خود عادت می شود!

همیشه، وقتی دارم تو خیابون راه می‌رم یا از تو ماشین بیرون رو نگاه می‌کنم، موشکافانه به رفتار مردم دقت می‌کنم. همیشه هم بیشتر حواسم به آدم‌هایی جمع هست که عجله دارند یا با نگرانی به ساعت‌شون نگاه می‌کنند. این‌جور آدم‌ها همیشه برام انسان‌های شریف و بزرگی هستند که دوست ندارند زمان رو مفت و مجانی از دست بدهند.
یک مدتی به تقلید از اون آدم‌ها، من هم تو خیابون تند تند راه می‌رفتم و گاهی هم به ساعتم نگاه می‌کردم و سعی می‌کردم حتی اگر این‌طور نبود ادای آدم‌هایی رو دربیارم که عجله دارند!

ادامه ادایش را در بیاورید، خود به خود عادت می شود!

نباید بگذاریم ناراحتی ها کوه شوند!

«به جای صحبت کردن در یک جو آرام و توام با احترام درمورد مشکلات، برخی افراد سعی می‌کنند هیچ‌چیز درمورد مشکلات و دلیل ناراحتی خود به طرف مقابل نگویند و بعد آن را یک‌باره به صورت عصبانیتی وحشتناک بیرون می‌دهند. این روش معمولاً استرس بیشتری برای هر دو طرف ایجاد می‌کند چون با انفجار عصبانیت، تنش، خشم و مشاجره بیشتری بین دو نفر ایجاد خواهد شد. پس بهتر این است که به راحتی و با آرامش خاطر درمورد مشکلات خود با هم بحث کنید.»

شاید اگر حتی برای خودتان پیش نیامده باشد، در فیلم‌ها و سریال‌ها دیده‌اید که مثلا دو دوست بعضی رفتارها را در یکدیگر مشاهده می‌کنند ولی به او نه تذکر می‌دهند و نه دوستانه او را متوجه می‌سازند که این رفتار تو روی من تاثیر بدی دارد و من ناراحت می‌شوم.

ادامه نباید بگذاریم ناراحتی ها کوه شوند!

فروض مختلف در انتخاب خانم‏‌ها به عنوان وزرای پیشنهادی

سرانجام پس از گمانه زنی ها و انذار و تبشیرهای فراوان سه نفر از خانم ها به عنوان وزرای پیشنهادی دولت دهم معرفی شدند. پرش از نقطه صفر به سه خود نوعی شگفتی را به همراه داردکه نه ازآن و نه از این. در خصوص چرایی اصل تصمیم رئیس جمهور و تعداد افراد معرفی شده دراین زمینه فرض های ذیل محتمل است.

۱ – معرفی سه زن به عنوان وزیر حربه جهان خواران و مدعیان حقوق بشر را علیه ما کند خواهد کرد و یکی از بهانه های واهی آنان در خصوص عدم ورود زنان به مناصب عالی حکومتی را به چالش فرا می خواند بنابراین دولت دهم و شخص رئیس جمهور این خلع سلاح را در پرونده خود به ثبت رسانده اند.

۲ – هدف زنان در کابینه در راستای عمق بخشی به عدالت خواهی و عدم تبعیض بین زن و مرد در عرصه کارآمدی توسط نظام اسلامی است. دراین بخش اقناع داخلی یا هویت بخشی به زنان به عنوان بخشی از حقوقی که اسلام نیز آن را به رسمیت می شناسد مطرح می شود. بنابراین روزآمدی و«این زمانی» اسلام در عرصه اجتماع و سیاست به نمایش درمی آید و الگویی کارآمدتر از نظام اسلامی به ظهور می رسد. بنابراین نظام اسلامی درصدد است که اثبات نماید در شایسته سالاری تفاوتی بین زن و مرد نمی شناسد، مهم تعهد و کارآمدی است.

ادامه فروض مختلف در انتخاب خانم‏‌ها به عنوان وزرای پیشنهادی

زن یک کالا نیست

در گفتگوی دکتر احمدی نژاد با رسانه ملی، مشخص شد که حداقل سه وزیری که او به مجلس معرفی خواهد کرد، زن خواهند بود.(+)

در حالی که برخی از نامزدهای انتخاباتی با شعار انتخاب یک وزیر زن، قصد جمع آوری آرای مردم را داشتند، انتخاب سه وزیر زن، یک گام بلند از سوی احمدی نژاد است.

به نظر شما اگر دکتر وعده وزیر زن در انتخابات می داد؛ نمی توانست رای بیشتری کسب کند؟

چرا احمدی نژاد از چنین وعده و شعاری استفاده نکرد؟

برای جواب این سؤال باید به دیدگاه و اندیشه احمدی نژاد توجه کرد.

در مکتب اسلامی زن یک کالا و ابزار تبلیغاتی نیست. در حقیقت اسلام هرگز اجازه نمی دهد تا شحصیت زن را تا حد یک کالا یا وسیله کسب رای، تنزل داد.

به همین دلیل است که احمدی نژاد هرگز از زن خودش یا دیگران به عنوان حربه ای برای کسب رای استفاده نکرد و یا لشکر دخترکان بزک کرده را به بازار مکاره جمع آوری رای نفرستاد.

احمدی نژاد همان گونه که از مکتب اسلامی آموخته است، بدون اینکه زن را وسیله جلب توجه قرار دهد؛ زنان را به سطح وزارت رساند و بی هیچ ادعایی، گام بزرگی در جهت هدف اسلام در شخصیت دادن به زنان برداشته است.

در حقیقت این روش اسلام است که زنان را بدون خودنمایی در جامعه به کار می گیرد و هرگز شخصیت آنان را در حد یک کالا پایین نمی آورد؛ بلکه شرایطی را فراهم می کند تا زن، به واسطه انسان بودنش (و نه زن بودنش) در جامعه احترام یابد و به فعالیت برخیزد.

امر به معروف

جات خالی

نه جات …

دیروز با بچه ها رفته بودم تفریح

تنگه واشی

نه تنگه گناه

بهتر بگم تنگه بی حیایی

به قول زین أب :»چی میشه آدما وقتی آب میبینن بی+حیا میشن .چطوره دیگه زن و مرد از هم خجالت نمی کشن» .

کنار دریا یه جور اینجا یه جور فکر کنم همش بخاطر آبه .

فقط نمیدونم چجوری این استاد بزرگ(حاج آقا پناهیان) میگن : «وقتی آدمیزاد کنار دریا میره ندبه خوندنش میگیره» .

البت شاید کنار دریا با تمام مظاهر ِ … آدم ندبش هم بگیره اما اینجا …

ادامه امر به معروف

دل تنگ

یک کوله پشتی کم دارم. یک کوله پشتی که آن را پر از ملزوماتم بکنم و از این شهر غریب بروم. انگار دلم وسعت خودش را فراموش کرده است. چقدر دلم برای روزهایی که رمضان و شعبان را مثل هم نمی‌دیدم تنگ شده است. چقدر هوای کودکی‌هایم را کرده‌ام.
ملزوماتم لبخند است و دوست داشتن و عشق ورزیدن. و «یا علی» در هر قدم اولین لازم است.
دلم هیچ نمی‌خواهد؛ غیر از بی ریا بودن کودکی‌هایم را…