مادر، روزه، دختر

در اکثر مواقع، یکی از مطمئن‌ترین راه‌های شناخت و درک ویژگی‌های یک دختر، نگاه به ویژگی‌های ظاهری و رفتاری مادرش است که هم شخصیت و هویت دختر در کنارش شکل گرفته و هم به سادگی و روشنی، اندیشه‌های مختلف در رفتار و برخورد و حتی نگاهش مشخص است.

فهم درست ویژگی‌های عاطفی، اجتماعی و فکری یک دختر در اکثر اوقات بدون شناخت مادرش به دست نمی‌آید؛ همین مادرانی که بیست و چند سال کنار ما در تلخی‌ها و شادی‌ها، میزان و سنجشمان بودند و هستند، درست مانند روزهای اول روزه‌داری هر دختر نُه ساله‌ی مسلمانی. مادرانی که قبل‌تر از نُه سالگی، یکی دو باری با روزه‌گرفتن‌های کله‌گنجشکی تمرین‌مان دادند تا بدنمان عادت کند. گرچه اولین روز روزه‌ی کله‌گنجشکی را آنقدر گریه کردم برای اینکه فکر می‌کردم باید کله‌ی گنجشک بخورم. و تمام ناراحتی‌ام این بود که دلم نمی‌آید کله‌ی گنجشک را بخورم و اصلا باید چگونه خورد. مثل ماهی؟

ادامه مادر، روزه، دختر

جای خالی سبک زندگی دینی

«حجاب»؛ کلمه‌یی که خیلی ساده و محجوب به نظر میرسد اما به یکی از بزرگترین چالشهای امروز جهان بدل شده است؛ چالشی که در یک سوی خود مذهبیون و به ویژه اسلامگرایان را میبیند و از سوی دیگر، مادیگرایان سکولار را.

این چالش دوطرفه آنقدر جدی شده است که حتی غرب حاضر شده تا نقاب آزادی بیان و رعایت حقوق شهروندان را از چهره بردارد تا بتواند نقاب را از چهره زنان مسلمان بگیرد. مساله حجاب (که شهید مطهری بیشتر از ۳۰ سال پیش ماهیت واقعی آن را درک کرد و آن را «مساله» حجاب نامید)، در ایران هم خبرساز بوده است؛

ادامه جای خالی سبک زندگی دینی

چادر؛ میخی بر محدودیت زنان یا مردان؟!

«زن در حصار چادر»؛ این گزاره مدت‌هاست توسط بوقچی‌های خوش رنگ و لعاب غرب در گوش دختران شرقی خوانده می‌شود که چه نشسته‌اید ما مسیر پیشرفت را با سرعت نور درنوردیدیم و در این میان چند تکه پارچه را به کناری انداختیم و اکنون آزاد و رها هستیم از هر قید و بند؛ حتی از یک بند لباس!

در این میان، مردان شرقی هم که در غم حسادت رهایی مردان غربی از بند لباس زنان غربی هستند، یک شبه سینه‌چاک بند بند بدن دختران شرقی شده‌اند و فریاد وا اسفای آزادی زن و رعایت حقوق دختران سر می‌دهند که خدای نکرده اندکی از رقبای غربی خود در نظربازی عقب بمانند که واقعا غیر قابل تحمل است. دختر شرقی هم باید رژیم بگیرد و خودش را در دامن هزار وسیله منحوس سولاریوم‌مانند زندانی کند تا بلکه یک شب بتواند کام مردان شرقی را نیز به طبع خوش‌کامیشان مزین سازد و این است نهایت مدرنیزاسیون و آزادی حقوق زنان!
ادامه چادر؛ میخی بر محدودیت زنان یا مردان؟!

چارقد و بازخوردهای شکلاتی

دوسه هفته بیشتر نیست که ستون آشپزی چارقد راه افتاده و به صورت هفتگی به روز می‌شود. در این دو سه هفته واکنش‌های جالبی به این ستون داده شد و بازخوردهای خوبی گرفتم.

از این بازخوردها، نکات خوبی دستگیرم شد:

اول این‌ که فهمیدم چقدر تئوری‌نویسی و ادبی‌نویسی، با ژست متفکر و نظریه‌پرداز و شاعر و … راحت‌تر است از وارد متن زندگی شدن. چقدر نوشتن از تفاوت‌های زن و مرد، از مبانی فکری فلان، از انتقاد به طرح بهمان، گزارش از همایش بیسار، راحت‌تر است تا به زاویه‌های مختلف زندگی واقعی پرداختن. به متن جامعه وارد شدن، از کالاهای موجود در بازار استفاده کردن، در خانه شخصی خودمان عکس گرفتن.

ادامه چارقد و بازخوردهای شکلاتی

زن‌آگاه شدن در دنیای شهوانی

ترانه‌ی سولومون The song of Solomon را شاید شنیده‌اید، شاید هم نه. این ترانه بخشی از کتاب مقدس یهودیان است، بخشی که رویکرد خاصّی را درباره زنان طرح می‌نماید ترانه «آواز سلیمان»: جایی که می‌گوید: If she be a wall, we will build upon her a palace of silver: and if she be a door, we will inclose her with boards of cedar.

زنان در این ترانه به دو شکل توصیف می‌شوند: نوعی از زنان مانند «دیوار» مقاوم و استوار و نوعی دیگر همچون «در» گشوده و پذیرنده هستند. در این نگاه، زندگی زنِ دیوارگونه براساس مخالفت و تضاد با هر نوع دسترسی به حریم زنانگی بنا شده، اما زن دوم همچون دری است که به‌راحتی می‌توان برآن نفوذ کرد و پذیرینده هر کنشی از محیط توصیف گشته. زن نوع دوم مستعد فریب‌خوردن است و حتی ممکن است خودش هم وسوسه‌گر خوبی باشد. امّا زن نوع اول، هیچ نوع ورودی را به حریم منیت خود بر نمی‌تابد و طاقت نمی‌آورد.

ادامه زن‌آگاه شدن در دنیای شهوانی

خورشت آلوچه‌ی کدبانو

شاید خیلی‌ها از شما تا حالا چندین بار خورشت آلوچه یا گوجه سبز درست کرده باشید. شاید خیلی دوستش دارید و یا شاید اصلا دوستش نداشته باشید. شاید در هر جای ایران خورشت آلوچه متفاوتی از جاهای دیگر بپزند.

این روزها هر جا که نگاه می‌کنم بساط گوجه‌سبز می‌بینم. از بخش آموزش دانشگاه گرفته، تا نمازخانه و کوچه و بازار. بعضی‌ها هم که یک دست به لپتاپ و دست دیگر مشغول خوردن گوجه‌سبزند. کتاب‌خوان‌ها هم همان‌طور که ورق می‌زنند، آلوچه‌ای هم برمی‌دارند و می‌خورند.

ادامه خورشت آلوچه‌ی کدبانو

به سلامتی همه مادرانه‌ها

پیامک می‌دهد که مریض است و نتوانسته طبق قولی که داده متنش را بنویسد و ایمیل بزند. متنی که می‌داند تنها گزینه‌ای بود برای نوشتن سوژه موردنظر. متنی که می‌داند برای توضیحش تماس گرفته بودی و وقت گذاشتی و خاصش کرده بودی.

تماس می‌گیری. می‌‌شود هم با پیامک جواب داد که «ایراد نداره گلم، مراقب خودت باش» و یا «الان بهتری؟» اما تو سردبیری! باید یادت باشد که با پیامک نمی‌شود خوب سردبیری کرد.

ادامه به سلامتی همه مادرانه‌ها

فقر فرهنگی در مدیریت حجاب!

بعضی‌ها معتقدند اگر حجاب اجباری نباشد، چه در دانشگاه‌ها و چه در مکان‌های عمومی روند بهتری را شاهد خواهیم بود. صحت و سقم این قضیه به نسبت تحلیل‌های شخصی افراد و تجارب و اعتقاداتشان متفاوت است اما در همین‌ رابطه و همچنین در پی نشست تخصصی وبلاگ‌نویسان پیرامون حجاب و عفاف در دانشگاه هنر، گفتگویی داشته‌ایم با سجاد کریمان‌مجد، یکی از مسؤولین فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه هنر. صحبت‌های این فعال فرهنگی را در این زمینه می‌خوانیم.

ادامه فقر فرهنگی در مدیریت حجاب!

برگزاری اردوی طهورای ۲!

فقط یک‌ماه از سال جدید را گذرانده‌ایم؛ سالی که وقت داریم به تمام برنامه‌ریزی‌ها و اهداف بزرگتر چارقد برسیم. شاید دیگر مجالی نباشد به چارقد سال گذشته فکر کنیم؛ به چالش‌ها و امیدهایش، به مخاطبان و مزاحمانش؛ اما از طرح چارقد جدید و نویسنده‌هایی که دیگر نیستند نمی‌شود گذشت؛ حتی نویسنده‌هایی که قول همکاری را برای چارقد جدید داده‌اند. و نمی‌توان گذشت از ستون‌هایشان که خیلی گیج می‌خورند و از متن‌های آماده‌ای که در ذهن دارند اما هنوز نتوانسته‌اند جایی از چارقد بنویسند.

فقط یک‌ماه از سال جدید را گذراندیم؛ یک سال دیگر که ستون‌ها مال ما هستند، آن هم برای چند ماه متوالی. باز هم ما هستیم و دخترانگی‌هایی که به سراغ رسانه و جامعه‌مان می‌آید. غافل شویم اگر و از یکی‌شان بگذریم، دیگران در هوا می‌قاپندش و با برچسب جنس چینی به فروش می‌رسانند و پُزش را در رسانه‌های بیگانه خواهند داد.

ادامه برگزاری اردوی طهورای ۲!

آخرین یادداشت روز بهارانه‌ی سال ۱۳۸۹

هیئت‌تحریریه‌ی نشریه الکترونیکی چارقد برآن شده‌است به‌دور از تمام هیاهوی چارقدی‌اش، برای حُسن ختام سال سخت و نفس‌گیرِ ۱۳۸۹ از حس و حال بهارانه‌ی این‌روزهایشان بنویسد.

ادامه آخرین یادداشت روز بهارانه‌ی سال ۱۳۸۹

جای خالی دختران و ورزش؛ تکوان!

رئیس کمیسیون تکواندوی بانوان قرار است تا چند لحظهٔ دیگر بیاید. از همهٔ باشگاه‌ها، دختران تکواندوکار به همراه مربی‌شان آمده‌اند. به یک ساعت نمی‌رسد اما زورخانهٔ استان مملو از دختران ورزشکار می‌شود. دختران کودک و نوجوان و جوان، همگی با لباس فرم تکواندو و کمربندهای رنگی جمع شده‌اند و هر کسی، گوشه‌ای مشغول تمرین است تا در یک حرکت دسته‌جمعی، فرم‌ها را به‌ نمایش بگذارند.

امسال کمربندهای قرمز بیشتری به‌ چشم می‌خورد. بند کمربند‌ها را به صورت تخصصی می‌بندیم و مقنعه‌ها را توی لباسِ فرم جاسازی می‌کنیم تا آرم تکواندوی دختران استان مشخص باشد.

ادامه جای خالی دختران و ورزش؛ تکوان!

چادر مشکی‌های‌مان را باد برد!

زمانی که سیما، انیمیشن آموزشی پلیس رو نشون می‌داد، همون انیمیشنی که بازیگر نقش اول‌ش داداش سیا بود و لهجه‌ی خاصی داشت. شاید لهجه‌ش رو یادتون باشه. یکی از قسمت‌ها که داداش‌سیا با پسرخاله‌ی شمالی‌ش تو یه روز بارونی کنار خیابون ایستاده بود، راننده‌یی با سرعت از جلوشون می‌گذره و کلی سروپاشون رو خیس می‌کنه. بعد داداش‌سیا با همون لهجه‌ی مخلوط شمالی و فارسی‌ش میگه این واقعا ما رو ندید؟

ادامه چادر مشکی‌های‌مان را باد برد!

جای دختران ایرانی در کاروان شکست ِ حصر ِ غزه خالی‌ست!

این دو سه پاراگراف را خطاب به مسئولان کشورم می نویسم: ما چارقدیان، دو مصاحبه‌ی «حجاب ِ با دیانت زیباتر از حجاب با سیاست است!» و «در کشور ما زن‌بودن مساله‌ است!» را که به‌اتمام رساندیم، حسابی جای ِ خالی دختران ایرانی را در این کاروان حس کردیم.

کاروان شکست ِ حصر ِ غزه هم آمد و رفت. آنچه برایمان باقی ماند خاطره ‌ای زیبا از همراهی و هم‌رأیی مردمی از قاره بزرگ آسیا برجای ماند. مردمی که نه ادیان مختلفشان آنها را از هم دور کرده و نه ملیت‌های گوناگون‌شان. در این میان سنی و شیعه و کاتولیک و هندو و … ، از هند و پاکستان و ایران و چین و اندونزی و دیگر ملت‌ها همراه شده و همه با هم برای آزادی انسان‌هایی در سرزمینی دیگر هم‌صدا شدند.

ادامه جای دختران ایرانی در کاروان شکست ِ حصر ِ غزه خالی‌ست!

جنبش زنانهٔ چای و قهوه!

جنبشی به نام حجاب

نام جنبش «چای» را شاید خیلی‌ها شنیده‌ باشید و شاید بدانید که جدیدا در مقابلش، جنبشی بنام «قهوه» نیز ‌پا گرفته‌است تا بتواند در پروسه‌ی دموکراتیک شرکت کند و با چالش‌هایی که درمقابل آمریکایی‌هاست، حسابی روبه‌رو شود.

ادامه جنبش زنانهٔ چای و قهوه!

اینجا زن‌ها پادشاهی میکنند

زن باشی، متولد دهه‌ی پرخطر و خاطره‌ی ۶۰ باشی و عضو هیئت‌علمی دفترمطالعات زنان‌هم….. می‌شود برای مصاحبه‌اش با یک نشریه‌ی دخترانه سنگ‌تمام نگذاشت؟ و وقتی برای موضوعاتی مانند «حقوق‌زنان و باورهای مردانه دراین حقوق» که مدتی ذهنت را مشغول کرده‌است، با دکترزیبایی‌نژاد «مسئول دفتر مطالعات و تحقیقات زنان» تماس بگیری و ایشان نیز بهترین گزینه برای جواب سوالهایت، ایشان‌را معرفی‌کند، برآن میشوی تا این گفتگو را هرچه سریعتر انجام دهی.

قرار مصاحبه را گذاشتیم و مصاحبه را در دو قسمت اختصاصی ارائه دادیم. زهرا امین‌مجد در گفتگو با نشریه‌‌ی دخترانه‌ی چارقد به صحبتهای نایابی؛ صحبت‌هایی که مثلش را از زبان دیگران کمتر می‌توان شنید، اشاره کرده‌است که هم اکنون قسمت اول این گفتگو را با هم میخوانیم.

ادامه اینجا زن‌ها پادشاهی میکنند